حضرت عشق

ما تا آخر ایستاده ایم...



زندگینامه در ادامه...
  • سید قاسم نجات


«نفوذ دو جور است: یک نفوذ موردی است، نفوذ فردی است؛ یک نفوذ جریانی است. نفوذ موردی خیلی نمونه دارد، معنایش این است که فرض کنید شما یک دم‌ودستگاهی دارید، یک مسئولی هستید؛ یک نفر را با چهره‌ی آرایش‌شده، بزک‌شده، با ماسک در مجموعه‌ی شما بفرستند؛ شما خیال کنید دوست است درحالی‌که او دوست نیست، تا او بتواند کار خودش را انجام بدهد؛ گاهی جاسوسی است که این کمترینش است؛ یعنی کم‌اهمّیّت‌ترینش جاسوسی است، خبرکشی و خبردهی است؛ گاهی کارش بالاتر از جاسوسی است، تصمیم شما را عوض میکند. شما یک مدیری هستید، یک مسئولی هستید، تصمیم‌گیر هستید، میتوانید یک حرکت بزرگ یا مؤثّری انجام بدهید، اگرچنانچه این حرکت را این‌جور انجام بدهید این به نفع دشمن است، او می‌آید کاری میکند که شما حرکت را این‌جور انجام بدهید؛ یعنی تصمیم‌سازی. در همه‌ی دستگاه‌ها سابقه هم دارد؛ فقط هم دستگاه‌های سیاسی نیست، دستگاه‌های روحانی و دینی و مانند اینها هم همیشه وجود داشته. مرحوم آقای آسیّد حسن تهامی که از علمای بزرگ کشور ما و ساکن بیرجند بود، رفته بود در بیرجند مانده بود؛ ملّای خیلی بزرگی بود، اگر در قم یا نجف میماند، حتماً مرجع تقلید میشد؛ مرد بسیار دانایی بود. ایشان خودش برای من نقل کرد؛ گفت آن‌وقتی که عراقی‌ها با انگلیس‌ها میجنگیدند -در [سال‌] ۱۹۱۸؛ قریب صد سال پیش- یکی از مراجع وقت، یک نوکری داشت که خیلی مرد خوبی بود، با طلبه‌ها گرم میگرفت، صحبت میکرد، با همه آشنا بود، با همه رفیق بود؛ اسمش را هم ایشان میگفت؛ من یادم نیست. گفت بعد که انگلیس‌ها غلبه پیدا کردند و عراق را تصرّف کردند و آخرین جا نجف بود که وارد نجف شدند، خبر رسید به طلبه‌ها که این نوکر فلان آقا، یک افسر انگلیسی است! گفت من باور نکردم؛ گفتم مگر میشود چنین چیزی؟ بعد میگفت در بازار حُوِیش -بازار معروفی است در نجف- داشتم میرفتم، دیدم هفت هشت ده نفر افسر انگلیسی و نظامی انگلیسی سوار اسب دارند می‌آیند -آن‌وقت با اسب رفت‌وآمد میکردند- یک افسری هم جلویشان است؛ خب، من کنار واایستادم که اینها بیایند رد شوند؛ وقتی رسیدند به من، دیدم آن افسری که جلو بود، از آن بالا گفت: آقای آسیّد حسن، حالت چطور است! نگاه کردم دیدم بله، همان آقایی است که نوکر فلان مرجع بود؛ سالها ما این را میدیدیم. گاهی نفوذ این‌جوری است؛ نفوذ شخصی است؛ وارد خانه‌ی کسی، وارد دستگاه کسی میشوند. در دستگاه‌های سیاسی هم الی‌ماشاءالله از این قبیل وجود داشته است؛ امروز هم ممکن است باشد؛ البتّه خطرناک است.»

بیانات در دیدار فرماندهان گردان‌های بسیج، ۱۳۹۴/۰۹/۰۴
  • سید قاسم نجات

برای تماشای آلبوم به ادامه بروید...


  • سید قاسم نجات


«اوّلین حکومتی و دولتی که با این حرکت مردم بجد شروع کرد مخالفت کردن، آمریکا بود. [البتّه] دولتهای دیگری هم بودند، آنها هم ای‌بسا ناراضی بودند از وضعی که در ایران پیش آمد لکن عکس‌العمل آن‌چنانی نشان ندادند، بعضی از دولتها هم شاید خرسند بودند امّا دولت آمریکا به نارضایی قلبی اکتفا نکرد؛ در اوّلین ماه‌های پیروزی انقلاب، مجلس سنای آمریکا یک مصوّبه و قطعنامه‌ی شدیداللحنی علیه جمهوری اسلامی ایران صادر کرد، دشمنی را به‌طور عملی شروع کرد؛ این در حالی بود که هنوز سفارت آمریکا در ایران باز بود! آن کسانی که خیال میکنند رابطه‌ی با آمریکا، دوستی با آمریکا موجب میشود که انسان از آسیب آمریکا محفوظ بماند، به این تجربه‌ی تاریخی مراجعه کنند؛ هنوز سفارت آمریکا در ایران بود، آمریکایی‌ها راحت در داخل کشور رفت‌وآمد میکردند، انقلاب موجب نشده بود که آمریکایی‌ها را از ایران بیرون کنند؛ مثل بقیّه‌ی دولتها سفارت داشتند، مأمورین داشتند، در اینجا داشتند زندگی میکردند؛ در همان هنگام دولت آمریکا دشمنی خودش را با انقلاب نشان داد. علاوه‌ی بر این، محمّدرضا را که یک دشمن قطعی ملّت ایران بود، در آمریکا میهمان خودش کرد، او را بردند در آمریکا نگه داشتند، در واقع پناه دادند به دشمن ملّت ایران. خب، عکس‌العمل و واکنش به این حرکت، حرکتِ دانشجویان بود؛ رفتند سفارت آمریکا را گرفتند، معلوم شد اینجا لانه‌ی جاسوسی است، معلوم شد در طول این چند ماه بعد از پیروزی انقلاب، در این مدّت، اینجا مرکزِ توطئه علیه انقلاب بوده است؛ این را اسنادِ منتشرشده‌ی بعدی از داخل سفارت آمریکا نشان داد و ثابت کرد.»

بیانات در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان،۱۳۹۴/۰۸/۱۲
  • سید قاسم نجات


«خدای متعال تفضّل کرد، رهبری امام بزرگوار را به این ملّت به‌عنوان یک موهبت بزرگ داد، امام بزرگوار ملّت را آگاه کرد، بصیرت بخشید، سختی‌ها را خودش تحمّل کرد، زندان رفت، تبعید شد، دست برنداشت؛ بتدریج این آگاهی و بصیرت همه‌گیر شد، تا در سالهای ۵۶ و ۵۷ به شکل یک حرکت عمومی در میان ملّت ایران درآمد. این حرکت هدفش و آماج حمله‌اش فقط دستگاه سلطنت نبود، آمریکا هم بود. ملّت میفهمیدند، میدانستند که پشت سر این جنایاتی که دارد علیه آنها و علیه کشور در داخل انجام میگیرد، آمریکا است؛ این را فهمیدند. امام بزرگوار ما در سال ۴۲، در اوایل شروع نهضت اسلامی فرمود: رئیس‌جمهور آمریکا مبغوض‌ترین افراد امروز در ایران است.(۱) این معنا را القا کرد به افکار عمومی؛ تبیین کرد برای مردم که هرچه هست زیر سر آمریکا است؛ شرارتها زیر سر آمریکا است. خب، این مبارزه به نتیجه رسید.»

۱) صحیفه‌ی امام، ج ۱، ص ۴۲؛ سخنرانی در جمع مردم (۱۳۴۳/۸/۴)


بیانات در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان، ۱۳۹۴/۰۸/۱۲

  • سید قاسم نجات

رهبر من نور چشمان من است
عشق او آیین و ایمان من است

ذوالفقار حیدری در دست او
طاعتش میثاق و پیمان من است

سیدی از نسل پاک فاطمه
هم ز نسل شیر یزدان من است 

در ولایت وارث آل نبی
جانشینی از امامان من است 

همچو مه تابد به قلب شیعیا ن
نائب خورشید پنهان من است 

در هدایت سوی حق آرد مر ا
این هدایت سمت قرآن من است 

دوستانش دوست می دارم همی
دشمن او دشمن جان من است 

آنکه مهر او ندارد در وجو د
بی گمان همکیش نادان من است 

در سخن چون ابر می بارد به دل
در کویر خشک باران من است 

در حضورش موج دریا دیده ام
در کلامش راحت جان من است 

در نگاهش غرق دریا می شو م
واژه هایش در و مرجان من است 

قلب تارم را صفایی می دهد
جامع فکر پریشان من است 

من مرید آن دل وارسته ام
او مراد و پیر عرفان من است 

بوی یوسف می دهد پیراهنش
گرچه خودیعقوب کنعان من است 

من چو بلبل او چو باغ پر زگل
من چوبرگ او سرو بستان من است 

آرزوی دیدنش دارم به دل
در فراقش شهر زندان من است 

ای خوش آن روزی که بینم رهبرم
ساعتی در خانه مهمان من است 

هرگز ای یاران دعایش می کنید
شب نمازش ذکر یاران من است 

روی خوبش با دو چشمت دیده ای
چهره اش چون ماه تابان من است 

غرق دریای تهاجم را چه غم
ناجی کشتی ز طوفان من است 

گر چه دشمن نقشه ها دارد بسی
حامی او حی سبحان من است 

در امانت او ‹‹ امین ›› انقلا ب
در شجاعت شیر میدان من است 

راه او باشد ره پیر خمین (ره)
رهرو راه شهیدان من است 

افتخار ما بود ‹‹ سید علی ››
سرور من جان جانان من است 

چون فقیه وعالم است ودین شناس
مرجع تقلید دوران من است 

روز ششم ماه تیر از سال شصت
رهبرم جانباز ایران من است 

ای خداوندا نگهدارش تو با ش
چون دعای او نگهبان من است 

شعر امروزم که وصف رهبر است 
بهترین اشعار دیوان من است 

پیروانش نی به پاکستان و هند
درفلسطین است و لبنان من است 

گوئیا مهدی(عج) چنین گوید که او
بهترین اصحاب و یاران من است
  • سید قاسم نجات


جلسه ی آخر سوگواری فاطمیه ی دوم در حسینیه حضرت امام(ره) بودم ، حاج آقای صدیقی سخنران جلسه بودند. شب آخر بود و هر کسی که شبهای گذشته از غافله جا مونده بود خودش رو به بیت رسونده بود و ...

شب آخر بود و هر کسی که شبهای گذشته از غافله جا مونده بود خودش رو به بیت رسونده بود و ایشون به زحمت تونسته بودند که اول سخنرانی خودشون رو در بین همهمه و شعارهای مردم که از عشق آقای خود سر می دادند ، آغاز کند .

اندکی از زمان شروع سخنرانی ایشان نگذشته بود که یکدفعه باز همهمه ای در جمع شروع شد و صفوف جلویی همگی با هم از جا کنده شدند ، ایشان حاضرین رو به آرامش و تسلط بر احساسات فرا می خواندند

-من بعد فهمیدم که دلیل این سر و صداها دویدن نوجوانی به سمت آقا برای رسیدن به ایشان بوده -

چند دقیقه بعد آرامش به جلسه برگشت و ایشان با مغتنم شمردن این فضا به بیان مطالبی پرداختند، ایشان گفتند :

((آقا دو سال پیش فرمودند که درباره ایشون چیزی نگم ولی من نمیتونم و اصلاً این جلسه جای این حرفهاست ))

و بعد به دو مطلب اشاره کردند :

1- ایشان چون از شاگردان حاج آقای بهجت بودند و با ایشان مراوداتی نیز داشتند به نقل از یکی از علما از این عارف واصل فرمودند که حاج آقای بهجت فرمودند که بهتر از مقام معظم رهبری سراغ ندارم.

2- به نقل از یکی از علما که از حاج آقای بهجت ذکر گرفته و شب قدر را درک کرده و به محضر امام زمان(عج) نیز رسیده اند فرمودند که آن عالم وقتی به محضر امام رسیدند از ایشان از رهبرمان پرسیدند ، امام زمان(عج) فرمودند :(( ایشان از ما هستند)) .

این سخنان رو خودم از حاج آقای صدیقی در بیت شنیدم امیدوارم که بر ایمان ما که البته از طریق عقل و نقل به اون رسیدیم اضافه کنه و ما رو در فتنه های بزرگ آخرالزمان یاری کنه

یاعلی

  • سید قاسم نجات

مقام معظم رهبری، حضرت آیت ا... العظمی خامنه ای

نماز آرام بخش ترین معجون هستی است که روان آدمیان را مشحون از صلابت و رضا می کند. نماز گواراترین شربت آسمانی است که هیچ مائده ای با آن برابری نمی کند. نماز سبزینه ی نیاز است و آبرو که در آن ذره ای از خلش و خفت وجود ندارد. و در یک کلام نماز تابش آفتاب جمال خدا بر کویر هیات انسانی است.

از خداوند متعال برایتان آرزوی سعادت و کمال می نمایم و عاجزانه از درگاهش می خواهیم که ما را از نمازگزاران حقیقی قرار دهد.

  • سید قاسم نجات